اندر احوالات این روزها(1 ماهگی)
ستاره درخشان زندگیمون
زینب خانم
خدارا شاکرم به خاطر اینهمه محبتی که به من عطا کرده تا بتونم اسم مادر رو یدک بکشم.چه عاشقانه میگذرد اینروزها. هر ثانیه و هر لحظه اش زیبا و دوست داشتنی و خاطره انگیز است. قربون قد کشیدنت برم مادر.قربون خنده های انرژی بخشت برم مادر. قربون ناز کردن هات .قربون گریه های آرومت بشم مادر.فدای بابایی بودنت شم مادر. اینروزا بعد جشن 1 ماهگیت چقدر ملوس تر و شیرینتر شدی مادر. یاد گرفتی با زبون قشنگت لبای خشملتو میلیسی. واسه بابایی و مامانی لبخند ژکوند میزنی ای به فدای خنده هایت.
این چند روز خونه مامان زری بودیم. دل کندن از شما واسه مامانی خیلی سخته. شما هم حسابی پیشش آروم هستی. خونه آقاجون و عزیز و عمه لیلا هم رفتیم اونام خوشحال از دیدن شما کلی با شما بازی کردن. خونه عمو بهزاد و زن عمو هم رفتیم خوش گذشت . شما همش خواب بودی .
عاشقانه دوستت داریم زینب خانمی و خوشحالیم که به زنگیمون طراوت قشنگی دادی