زینب خانم **سلاله مامان و بابا**

    زینب جان ! قسمتِ من در بود و کوچه، اما قسمتِ تو در بـ درےست، در کوفه! ...

  کاشکی نجار مدینه واسه در میخ نمیزاشت     میون باغ گل یاس علی بار شیشه داشت   وقت تنگ بود... زینب میرفت كه تنها ،آستین به دندان ،آهسته كنجی گریه كند... حسن را میبرد ازحال،  یاد كوچه ... چادر خاكی ....تازیانه .... مادر.... حسین با ذكر مادر مادر رفت مات و مبهوت به عزای مادر اما علی بی زهرا نمی رفت..... ...

عکسهای سیزده بدر دخملی رسید.   برای دیدن عکسها به ادامه مطلب مراجعه کنید.   دخمل عشق توپ ما     ...

عکسهای 8 ماهگی نفس ما برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب مراجعه کنید     عروسک ناز ما بدون شرح.......   **************************** فرشته مهربون ما دختر ملوس ما       ...

  عکسهای 6 ماهگی زینب خانمی     با دیدن عکسها ماشالله یادتون نره اولین باری که خودت وایسادی تابلو فرش مورد علاقه شما دلبریهای شما مراحل رومبل رفتن و پیدا کردن اسباب بازیهات نفس ما تو زمستون جیگری مامان و بابا درحال استراحت بعد از اولین باری که چهادست پا رفتی ...

عکسهای 7 ماهگی زینب خانم   برای دیدن بقیه عکسها بروی ادامه مطلب کلیک کنید   قربون اون چشمات نفس مامان قربون اون خنده هات قربون اون تلویزیون نگاه کردنت با اون گوشواره های کوچولوت .... دختر عشق آسانسوری ... خوشتیپ من خواب ناز دخملی   ...

امروز تمام ایران بوشهر است ... هموطنان عزیز تسلیت دوباره هرچه نخل مانده بود داغدار شد ... که اشک جاشوها روی شانه ی ناخدا بر عرشه لنج آب خلیج را ... و خورموسی را شور کرده است این رقص بندری... هق هق گریه های شهری است که غرورش هرگز اجازه گریه کردن به او نمی دهد! بوشهر بغض کرده و یـَزله می خواند زیر موسیقی محزون نی جفتی ها بوشهرم ... چه فرقی دارد ناله ی مادران بی پسر خرمشهر با ضجه ی مادران مـِینا به سر کرده تو امروز ... ایران هم غمگین است ...